تاریخ و عبرت

کیمیا علیزاده از قله افتخار تا ته چاه ویل

کیمیا علیزاده از قله افتخار تا ته چاه ویل

کد مطلب : ۹۸۱۱۱۴۰۱

کیمیا علیزاده از قهرمانی در قدیمی ترین تمدن دنیا، مهد فرهنگ و هنر، مهد علم و دانش، مهد عزت و افتخار، مهد شکوه و جلال، مهد دلیران و از جان گذشته، کشور پر افتخار ایران در المپیک تا مصاحبه ای که در آن مستقیم جلوی دوربین ها مورد توهین قرار می گیرد.

انسان ها سرنوشت خود را خود تعیین می کنند و این نعمتی بزرگ و متمایز است که خداوند به انسان عطا نموده است.

تصور آن هم غیر ممکن است که قهرمان کشور عزیزمان ایران جلوی چشم میلیاردها انسان، خرد و حقیر شود.

آیا در ایران کسی جرات این کار را داشت!؟ در ایران اگر کسی به قهرمان ملی توهینی کند به شدت واکنش نشان می دهند، اما دیدید که توهین شد و کسی هم واکنش نشان نداد.

بله این آخر و عاقبت کسی است که وطن خود را می فروشد و به آن پشت می کند، در تاریخ از این دسته خیانت کاران زیاد داشتیم، که عاقبت آنها به همین صورت بوده و به شدت مورد تحقیر و توهین قرار گرفته اند.

کیمیا علیزاده از قله افتخار تا ته چاه ویل

بازدید کنید : سایت مدیریت ساختمان آی شهر

نمونه یک لمپن خائن در تاریخ ایران زمین

 

آریوبرزن – لی بانی

نگاره از آریوبرزن هخامنشی

نبردگاه آریوبرزن و اسکندررا در چند جای گوناگون حدس زده‌اند،به نظر می‌آید نبردگاه جایی در استان فارس در تنگ گجستان نورآباد ممسنی یا غرب استان فارس و یا بنا بر برخی روایت‌ها اطراف شهر ارجان یا آریا با گان (بهبهان کنونی) باشد. به هر روی ناآشنایی اسکندر با منطقه به سود پارسیان بود ولی یک چوپان که تاریخنگاران نامش را لی بانی نوشته‌اند راه گذر از کوهستان را به مقدونیان نشان می‌دهد و اسکندر می‌تواند آریوبرزن و یارانش را به دام اندازد. (گفته می‌شود اسکندر پس از پایان جنگ آن اسیر را به خاطر خیانت می‌کشد). آریوبرزن با ۴۰ سوار و ۵۰۰۰ پیاده خود را بی‌پروا به سپاه مقدونی زد و شمار بسیاری از یونانیان را کشت و خود نیز تلفات بسیاری داد، ولی موفّق گردید از محاصرهٔ سپاه مقدونی بگریزد.

بر پایه یادداشتهای روزانه کالیستنس مورخ رسمی اسکندر، ۱۲ اوت سال ۳۳۰ پیش از میلاد، نیروهای اسکندر مقدونی در پیشروی به سوی پرسپولیس پایتخت آن زمان ایران، در یک منطقه کوهستانی سخت‌گذر (در بند پارس ،در تنگ گجستان در نورآباد ممسنی -استان فارس ) بنا به شواهد و اینکه به اسکندر گجستک ابالیش می گفتند و به همین نام و قول محکم این تنگه که در آن اتفاق مهم یعنی درگیری میان اسکندر و آریو برزن افتاد بنام تنگ گجستان نامیده شد با یک هنگ ارتش ایران (۱۰۰۰ تا ۱۲۰۰ نفر) به فرماندهی آریو برزن رو به رو شد و از پیشروی باز ایستاد. این هنگ چندین روز مانع ادامه پیشروی ارتش ده‌ها هزار نفری اسکندر شده بود که مصر، بابل و شوش را پیشتر گرفته بود و در سه جنگ، داریوش سوم را شکست و فراری داده بود. سرانجام این هنگ با محاصره کوهها و حمله به افراد آن از ارتفاعات بالاتر از پای درآمد و فرمانده سرسخت آن نیز برخاک افتاد.

مورخ دربار اسکندر نوشته‌است که اگر چنین مقاومتی در نبرد گوگمل در (کردستان کنونی عراق) در برابر ما صورت گرفته بود، شکست مان قطعی بود. در گوگمل با خروج غیر منتظره داریوش سوم از صحنه، واحدهای ارتش ایران نیز که در حال پیروز شدن بر ما بودند؛ در پی او دست به عقب نشینی زدند و ما پیروز شدیم. داریوش سوم در جهت شمال شرقی ایران فرار کرده بود و آریو برزن در ارتفاعات جنوب ایران و در مسیر پرسپولیس به ایستادگی ادامه می‌داد.

آریوبرزن با شمار اندکی سوار و پیاده خود را به سپاه عظیم دشمن زد. گروهی بسیار از آنان را کشت و با اینکه بسیاری از سربازان خود را از دست داد، توانست حلقهٔ سپاه دشمن را بشکافد. او می‌خواست زودتر از یونانیان خود را به تخت جمشید برساند تا بتواند از آن دفاع کند. در این هنگام آن قسمت از سپاه اسکندر که در جلگه مانده بود، راه را بر او گرفت. لازم به یادآوری است که یوتاب (به معنی درخشنده و بیمانند) خواهر آریوبرزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوه‌ها راه را بر اسکندر بست . یوتاب همراه برادر به مقابله با سپاه اسکندر رفتند و به خاطر نبود نیروی کافی همگی به دست سپاه اسکندر کشته شدند.

در کتاب اتیلا نوشتهٔ لویزدول امده که در آخرین نبرد او اسکندر که از شجاعت او خوشش آمده بود به او پیشنهاد داده بودکه تسلیم شود تا مجبور به کشتن او نشود ولی آریوبرزن گفته بود:(( شاهنشاه ایران مرا به اینجا فرستاده تا از این مکان دفاع کنم و من تا جان در بدن دارم از این مکان دفاع خواهم کرد.)) اسکندر نیز در جواب او گفته بود:((شاه تو فرار کرده .تو نیز تسلیم شو تا به پاس شجاعتت تو را فرمانروای ایران کنم.)) ولی آریو برزن جواب داده بود:((پس حالا که شاهنشاه رفته من نیز در این مکان می‌مانم و آنقدر مبارزه می‌کنم تا بمیرم)) و اسکندر که پایداری او را دیده بود دستور داد تا او را از راه دور و با نیزه و تیر بزنند.و آنها آنقدر با تیر و نیزه او را زدند که یک نقطهٔ سالم در بدن او باقی نماند.پس از مرگ او را در همان محل به خاک سپردند و روی قبر او نوشتند “به یاد لئونیداس”

آسیب شناسی :

اگر این خائن نبود امکان شکست سپاه مقدونی بنا به اعتراف کالیسنتس وجود داشت تا آنجا که اسکندر تقریبا از ادامه جنگ مایوس شده بود و قصد بازگشت داشت و بسیاری از سردارانش نیز به او برای بازگشت فشار می آوردند آنچه مایه شکست آریوبرزن در مقابل سپاه اسکندر شد وجود خائنی بنام لی بانی بوداگر لی بانی در آن مکان حضور نداشت شاید سیر تاریخ عوض می شد او که یک چوپان ساده بود تاثیر ویرانگری در تاریخ این سرزمین با نامی ننگ آلود از خود به جای گذاشت

تخت جمشید به آتش کشیده شد هخامنشیان منقرض شدند و حکومت مقدونی ها ۱۷۰ سال در ایران باقی ماند ایران استقلال خود را از دست داد و بصورت یکی از ایالات مقدونیها در آمد

آیا گمان میکنید امروز نیز نظیر این لی بانی خائن که در ازای مبلغی ناچیز حاضرهستند به حیات ملتی لطمه بزند کم هستند؟

عملی که کیمیا علیزاده در بخش رسانه انجام داد همانند لی بانی در عرصه جنگ بود، اما این ایران مثل ایران زمان هخامنشی نیست و به این راحتی شکست نخواهد خورد.

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید !
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا