تاریخ ایران و اسلامتاریخ و عبرت

تحقیر ایران توسط رضا شاه

تحقیر ایران توسط رضا شاه + متن نامه ملتمسانه رضا شاه به روزولت

کد مطلب : 98060501

در زمان حمله اسکندر شاه ، اعراب ، مغول ، محمود افغان و حتی روس به ایران همچنین واکنشی را از پادشاهان ایران زمین ندیدیم .

بخشیدن خاک کشور

صفحه اینستاگرامی تاریخ پهلوی پستی درباره بخشش کوه‌های استراتژی آرارات به ترکیه توسط رضاخان منتشر کرد و نوشت:

بزرگترین ننگ تاریخی دوران حکومت رضاخان و جدایی بخش اعظمی از ایران و دادن مناطق استراتژیک به همسایه های ایران در پیمان سعد آباد

رضاشاه پهلوی ارتفاعات آرارات در غرب ایران را به ترکیه، قسمت‌هائی از شرق ایران را به افغانستان و منطقه سوق الجیشی اروند رود (شط العرب) را به عراق بخشید.

سرلشکر ارفع که در سفر رضاشاه به ترکیه عضو هیأت همراه وی بود، خاطراتی از این سفر در زمینه نوع نگرش رضاشاه نسبت به اختلافات مرزی ایران با همسایگان دارد که خواندنی است.

ارفع در خاطرات خود می‌گوید: «من عضو هیأت تحدید حدود و حل اختلافات بودم. در این هیئت کسانی چون محمدعلی فروغی و رشدی آراس شرکت داشتند. یک روز که من و یک سرهنگ ترک بر سر موضوعی مورد اختلاف با حرارت بسیار بحث می‌کردیم رشدی آراس گفت: «ما ترک‌ها به نظر اعلیحضرت شاهنشاه اطمینان و اعتقاد کامل داریم، سرهنگ ارفع پرونده‌ها و نقشه‌ها را به حضور ایشان ببرد هرچه فرمودند ما قبول داریم».

من نقشه‌ها و کاغذها را جمع کردم و یک راست به کاخ سلطنتی رفتم و به اتاق داخل شدم و گفتم عرایضی دارم. چند دقیقه بعد شاهنشاه وارد شدند در حالی که من نقشه‌ها را روی میز پهن کرده بودم. همین که نقشه‌ها را دیدند فرمودند: «موضوع چیست؟» من شروع کردم به توضیح دادن که فلان تپه چنین است فلان منطقه چنان است، آن‌جا سخت مورد نیاز ماست، و از این حرف‌ها… ولی پس از مدتی که با حرارت عرایضی کردم با کمال تعجب دیدم اعلیحضرت چیزی نمی‌فرمایند. وقتی سرم را بلند کردم دیدم شاه با حالت مخصوصی به من نگاه می‌کند گویی به حرف‌هایم چندان توجهی ندارد و تنها چشم به چشم من دوخته است تا ببیند من چه می‌گویم. من سکوت کردم. فرمودند: معلوم است منظور مرا نفهمیدی… بگو ببینم این تپه اینجا از آن تپه که می‌گویی بلندتر نیست؟ عرض کردم: «بلی قربان»… فرمودند: «آن را چرا نمی‌خواهی؟ این یکی چطور؟» عرض کردم «بلی». فرمودند: «منظور این تپه و آن تپه نیست. منظور من این است که دو دستگی و جدایی که بین ایران و ترکیه از چندین صد سال وجود دارد و همیشه به زیان هر دو کشور و به سود دشمنان مشترک ما بوده است از میان برود. مهم نیست که این تپه از آنکه باشد. آنچه مهم است این است که ما با هم دوست باشیم.».

من شرمنده شدم و کاغذها و نقشه‌ها را جمع کردم و به وزارت خارجه که محل تشکیل هیئت بود برگشتم. همه منتظر من بودند تا وارد شدم پرسیدند اعلیحضرت چه فرمودند؟ گفتم: «فرمودند ما دوست هستیم این موضوعات در کار نیست. تقسیم کنید این طرف تپه که رو به «قطور» است مال ما باشد و آن طرف مال ترک‌ها».

بررسی کوتاه اخراج رضا شاه صغیر : کشور ایران بدون هیچ مقاومتی تسخیر شد، یک کشور خارجی پادشاه را از کشور خودش اخراج و جالب اینکه هیچ کشوری هم پذیرای او نبود و در عین فلاکت و بدبختی نه بابت ثروت بلکه از لحاظ شخصیتی از دنیا رفت.

وقتی تاریخ چند هزار ساله ایران را بررسی می کنید، نمونه این خفت را نمی بینید. این خفت فقط مخصوص سلسله پهلوی بوده و هیچ زمان دیگری مشاهبه آن را پیدا نخواهید کرد.

شرح بی غیرتی رضا شاه :

25 شهریور 1320 که رضا شاه، سه هفته پس از اشغال ایران توسط متفقین، تبعید شد، روز پایان حیات سیاسی او و آغاز حیات سیاسی فرزندش محمدرضا پهلوی است.

تحقیر ایران توسط رضا شاه

استعفا و تبعید رضا شاه پس از آن صورت گرفت که دولتهای روسیه و انگلستان به دلیل مناسبات رو به گسترش رضا شاه با آلمان هیتلری، سه بار به وی هشدار دادند. در آن زمان اخبار و گزارشهای دریافتی از جبهه‌های جنگ دوم جهانی حاکی از پیشرفت روز افزون آلمان و شکست‌ها و عقب‌نشینی‌های متفقین بود. رضا شاه نیز که پیش‌بینی پیروزی آلمانی‌ها را در جنگ داشت نه برای حفظ استقلال کشور، بلکه برای حفظ موجودیت خود و رژیمش «بی‌طرفی در جنگ» اعلام کرده بود.
«فردوست» در این باره می‌نویسد:

«… در اوج قدرت نازی‌ها در آلمان به دستور رضا خان یک کابینه جوان به نخست‌وزیری متین دفتری روی کارآمد . وظیفه این کابینه نزدیک شدن به آلمان بود. عملاً نیز روابط تجاری و صنعتی بین ایران و آلمان توسعه یافت. با پیشرفت آلمانها در جنگ و نزدیک شدن آنها به کوههای قفقاز رضاخان هم به انگلیسی‌ها ناسزا می‌ گفت اما با شروع شکست آلمان رضاخان دستپاچه شد و منصورالملک را که از مهره‌های انگلیس به شمار می‌رفت نخست وزیر کرد…»1
از دید رضا شاه اعلام بیطرفی، موضعی مناسب در برابر دو جبهه‌ای بود که یکی به عقیده وی در حال سقوط بود، اما در پشت مرزهای ایران کمین کرده بود، و دیگری در حال پیروزی بود اما با مرزهای ایران فاصله داشت.
در چنین شرایطی رضا شاه بنا داشت در برابر تهدیدات روسیه و انگلیس به سیاست وقت‌کشی روی آورد. او به ویژه تهدیدات روسها را در وضعیتی که اوکراین به اشغال نظامیان هیتلر درآمده و آلمانی‌ها به سوی مسکو در حرکت بودند، جدی نگرفته بود.

پنجم تیر 1320ـ 4 روز پس از شروع عملیات نظامی گسترده آلمان علیه روسیه ـ دولتهای روسیه و انگلستان طی دستور مشترکی به رضا شاه از وی خواستند تا سریعاً نسبت به اخراج مستشاران آلمانی از ایران اقدام کند. این تصمیم از سوی «سرریدر بولارد» سفیر انگلیس و «اسمیرنوف» سفیر روسیه اتخاذ شده و در ملاقاتی با رضا شاه به وی ابلاغ شد. رضا شاه نیز که تصور پیروزی آلمان را در جنگ داشت، در پاسخ سفیران انگلیس و شوروی اعلام کرد که ایران کشور بی طرفی است و فعالیت آلمانی‌ها در ایران هم محدود به کارهای ساختمانی و امور بازرگانی است.

28 تیر، اخطار دیگری به ایران داده شد. بالاخره 25 مرداد، یادداشت مشترک انگلیس و روسیه، به منزله اتمام حجت به ایران بود. سرانجام، روز سوم شهریور 1320 سربازان ارتش سرخ از مرزهای شمال و نیروهای انگلیسی از بنادر جنوب به ایران حمله ور شدند و سفیران انگلیس و روسیه صبح همان روز علت این اقدام را طی یادداشتهای جداگانه‌ای به نخست‌وزیر ابلاغ کردند.

بخوانید : تاریخ سیزده بدر

همان روز تلگراف مفصلی به امضای رضا شاه به عنوان روزولت رئیس جمهور امریکا مخابره شد که سرآغاز دوران جدید روابط ایران و امریکا به شمار می‌‌آید. هر چند امریکایی‌ها در آن شرایط نمی‌توانستند یا نمی‌خواستند کاری برای جلوگیری از اشغال ایران انجام دهند، اما زمینه مداخلات بعدی خود را فراهم ساختند.

روزولت روز 11 شهریور در حالی که نیروهای روس و انگلیس در شمال و جنوب ایران مستقر شده بودند، به تلگراف رضا شاه پاسخ داد. رضا شاه زمانی پاسخ نامه را دریافت کرد که تمام شرایط انگلیس و روسیه را پذیرفته بود، اتباع آلمانی را از ایران اخراج کرده بود و راه‌آهن و جاده‌های شمالی و جنوبی کشور را در اختیار نیروهای اشغالگر قرار داده بود.

با این همه انگلیسی‌ها و روس‌ها پیش از آن که رضا شاه بتواند روابط نزدیک‌تری با امریکا برقرار سازد، وی را برای استعفا از مقام سلطنت تحت فشار قرار دادند.

تحقیر ایران توسط رضا شاه

زمانی که ایران به اشغال متفین درآمده بود، موجی از هرج و مرج و بلاتکلیفی سراسر کشور را در برگرفته بود. اوضاع امنیتی کاملاً بی ثبات بود، بسیاری از امرای ارتش و افسران ارشد گریخته بودند، سربازان باقی مانده در سربازخانه‌ها‌ مواد خوراکی در اختیار نداشتند، نظم و انضباط در هیچ رده ارتش برقرار نبود، دزدی از منازل مردم و غارت مغازه‌ها افزایش یافته بود و نظامیان نیز در این غارتگری نقش داشتند.

سربازان اسلحه‌ها را از پادگانها می‌ربودند و می‌فروختند. حتی اسبهای توپخانه به طور پنهانی داد وستد می‌شد. بسیاری از هنگهای برگزیده سابق به یک چهارم قدرت عادی خود تنزل یافته بود، شعار نویسی علیه شاه به پشت دیوارهای کاخ رضاخان نیز رسیده بود. در مجلس علناً از لزوم برکناری شاه از مقام فرماندهی کل قوا سخن به میان می‌آمد.

24 شهریور، رضا شاه آخرین جلسه هیأت دولت را تشکیل داد و به وزیرانش گفت به زودی کشور را ترک خواهد کرد. آخرین جمله شاه به وزیران این بود که «راز موفقیت من این بوده که هرگز با هیچ کس مشورت نمی‌کردم و خود کارها را مطالعه می‌کردم! 2»

وقتی در سپیده‌ دم 25 شهریور 1320 خبر پیشروی نیروهای روسی مستقر در قزوین به سمت تهران به اطلاع رضا شاه رسید، وی فروغی نخست وزیر را به کاخ احضار کرد و از او خواست تا پیش‌نویس استعفانامه را بنویسد. فروغی استعفا نامه را به امضای شاه رساند و سپس به دستور او رهسپار مجلس شد تا آن را برای نمایندگان قرائت کند. با این همه، وی قبل از رسیدن به مجلس بدون اطلاع شاه راهی سفارت انگلیس شد و استعفا نامه را به «سر ریدربولارد» سفیر انگلیس نشان داد.

زمانی که متن استعفانامه در جلسه مجلس قرائت می‌شد، رضا شاه در راه اصفهان بود. او به خانواده خود که قبلاً از تهران منتقل شده بودند، پیوست.

در ساعت 8 بامداد 25 شهریور، تانکها و زره‌پوش‌های روسی اطراف فرودگاه مهرآباد مستقر شدند و ساعتی بعد نیروهای انگلیسی که از قم به طرف تهران به راه افتاده بودند، به راه‌آهن رسیدند. تهران هیچ شباهتی به یک شهر عادی نداشت. خیابانها کاملاً خلوت بود. هیچ مغازه‌ای باز نبود. مردم حتی اتومبیل‌های خود را نیز از ترس آن که به دست اشغالگران بیفتد پنهان کرده بودند.

روز 26 شهریور در حالی که تهران در اشغال نظامیان روس و انگلیس قرار داشت، محمدرضا پهلوی جانشین جوان رضا شاه در مجلس سوگند یاد کرد. در اصفهان نیز رضا شاه به اتفاق خانواده به سوی نائین و یزد حرکت کرد. آنها سپس به کرمان و از آنجا به بندر عباس رفتند.

روز هشتم مهر رضاخان و گروه مسافرانش که 20، نفر از جمله 7 پیشخدمت و آشپز بودند، با کشتی انگلیسی «باندرا»، ایران را به سوی بمبئی ترک کردند. روز نهم مهر کشتی «باندرا» به بمبئی رسید. رضا شاه پس از توقف کشتی «سرکلرمونت اسکراین» کنسول سابق انگلیس در مشهد را مشاهده کرد که وارد اقامتگاه آنان شد و به آنان با زبان فارسی تأکید کرد حق خروج از کشتی را ندارند.

تحقیر ایران توسط رضا شاه

آنها تنها این فرصت را داشتند که از کشتی باندرا به کشتی دیگری منتقل شوند.

کشتی «برمه» پس از 9 روز دریانوردی به «پورت لوئی»ـ پایتخت جزیره موریس ـ رسید. در موریس با تقاضای رضاخان برای سفر به کانادا مخالفت شد. وی و همراهانش را به اقامتگاهشان انتقال دادند.

ارسال نامه و یا دریافت نامه برای آنان ممنوع شد و تنها شنیدن اخبار و گزارشهای رادیو لندن آزاد بود.

این محدودیتها پس از امضای پیمان سه جانبه میان ایران و انگلیس و شوروی (9 بهمن 1320) برداشته شد. پس از چند هفته اغلب فرزندان رضا شاه با موافقت انگلیسی‌ها به تهران منتقل شدند و تنها او با تعدادی از همراهان و خدمتکاران باقی ماندند.

بخوانید : واقعه تاریخی بی نظیر در سوم خرداد

روز هفتم فروردین، رضا شاه و تعداد اندک همراهانش پورت لوئی را با کشتی به سوی دوربان در آفریقای جنوبی ترک کردند. آنان پس از دو ماه در این شهر بندری که آب و هوای نامساعدی داشت با قطار به مقصد ژوهانسبورگ حرکت کردند.

رضاخان که از بیماری قلبی، کلیه و عفونت گوش رنج می‌برد، طی اقامت خود در آفریقای جنوبی دایماً با شعارهایی که وی را «دیکتاتور سرنگون شده» می‌خواندند و خواستار اخراج وی از این کشور شده بودند مواجه بود. بیماری و نفرت عمومی مردم از رضاخان سرانجام وی را از پای درآورد.

بدین ترتیب رضاخان پهلوی، ساعت 5 بامداد روز 26 ژوئیه 1944 (4 مرداد 1323) در شرایطی که جنگ جهانی دوم به سرعت به نفع انگلیس و روسیه پیش می‌رفت، بر اثر یک حمله قلبی درگذشت.

پی‌نوشت:
1 ـ ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ ج 1؛ ص 86.
2ـ آخرین روزهای رضاشاه؛ ریچارد استوارت؛ نشر نو؛ 1370؛ ص 337.

متن نامه حقارت

این نامه تقریبا شبیه نامه خفت بار سران قتنه 88 به آمریکا می باشد.

« سوم شهریور ۱۳۲۰

حضرت فرانکلین. د. روزولت رئیس جمهوری ایالات متحده آمریکا – واشنگتن

البته از حوادث اخیر ایران که قوای انگلیس و روس بدون اخطار قبلی غفلتا از مرزهای این کشور عبور و به تصرف نقاط و بمباران عده زیادی از شهرهای باز و بی‌دفاع ایران مبادرت ورزیده‌اند، خاطر آن حضرت آگاه گردیده است. عنوان سابق روس و انگلیس، نگرانی از وجود عده ای آلمانی در ایران بود که اطمینان داده شد به زودی از این کشور می روند. در این صورت هیچ جای نگرانی برای آنها باقی نمانده و به هیچ وجه بر من معلوم نیست به چه علت به این اقدامات تجاوزکارانه متشبث شده و بدون ملاحظه شهرهای ما را بمباران می کنند.

در این موقع لازم می‌دانم به استناد اعلامیه آن حضرت مبنی بر مساعدت و تقویت اصول عدالت بین المللی و حفظ حقوق آزادی ملل، از شما تقاضا نمایم که به این قضیه که برای ایران پیش آمده و یک کشور بی طرف و صلح‌جو را، که هیچ منظوری جز حفظ آسایش و اصلاح امور داخلی خود ندارد، دچار مصائب جنگ می‌سازد متوجه نموده، با اقدامات مؤثر نوع پرورانه خود در رفع این تجاوزات مساعی لازم مبذول فرمایند.

با امتنان از توجهات خیرخواهانه آن حضرت احساسات صمیمانه خود را تقدیم می‌نمایم.

رضا پهلوی »

بر گرفته از سایت مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی

امتیاز کاربر: اولین نفر باشید !
نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا