نقد امام معصوم برابر با جا ماندن از قافله عشق
قافله امام حسین هنوز در حرکت است و تاریخ تکرار می شود، شیعیانی که سست باور باشند هنوز هم از این غافله جا می مانند.
نقد امام معصوم
باعث جا ماندن از قافله امام حسین (ع) می شود.
تسلیم پیامبر بودن برابر است با تسلیم خدا بودن . آیا می شود خدا را نقد کرد ؟
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللهَ وَ أَطیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم؛ (النساء: ۵۹)؛ ای کسانیکه ایمان آورده اید، از خدا اطاعت کنید و از رسول و اولو الامر خویش فرمان برید.
کدخبر : ۰۹۰۶۳۰۰۱
سلیمان بن صرد بن جون بن ابی جون خزاعی از شیعیان بزرگ و اصحاب امیرمؤمنان، امام حسن و امام حسین(ع) است.
نقد سلیمان بن صرد از امام حسن ع !
چنانکه گفتیم سلیمان از جمله یاران و شیعیان امام حسن مجتبی(ع) بوده، اما نسبت به صلح امام با معاویه دیدگاه انتقادی داشته و از جمله کسانی است که امام را بعد از صلح با معاویه «مذّل المومنین» خطاب کرده است. او اعتراض خود را نسبت به صلح اینگونه برای امام(ع) بیان میدارد:
تعجب ما از بین نمیرود که چگونه با معاویه بیعت کردی، در حالی که غیر از شیعیان تو از مردم بصره و حجاز، چهل هزار جنگجو از مردم کوفه و به اندازه آنها، فرزندانشان و پیروانشان با تو بودند. علاوه بر این تو در صلح، چیزی را به عنوان وثیقه صلح، و نیز سهم و بهرهای از بیتالمال نگرفتهای و معاویه به تو وعدهای داده که وفا نکرده است… پس هرگاه بخواهی، به من اجازه بده وارد کوفه شوم و کارگزار معاویه را بیرون نموده، بر کناری او را به مردم اعلام نمایم تا با معاویه مقابله به مثل کرده باشی، زیرا خداوند خائنان را دوست ندارد، چون معاویه در عهد و پیمان وشرایط پذیرفته شده خود خیانت کرده است.
مسیب بن نجبه و گروهی دیگر نیز همانند سلیمان سخن گفتند. امام حسن(ع) در پاسخ ایشان فرمود:
شما، شیعیان ما و از دوستداران ما میباشید. اگر من تصمیمی در کار دنیا داشتم، بهتر عمل میکردم و برای تحقق آن بیشتر پافشاری مینمودم… و آنچه من انجام دادهام هدفی جز حفظ خونها نداشتم.
نقد امام معصوم باعث جا ماندن از قافله امام حسین ع می شود.
ظهور جدی سلیمان در صحنه سیاست، بیشتر در زمان امامت امام حسین(ع) رخ داده است. او از پیشگامان نهضت نامهنگاری و دعوت از امام حسین(ع) است. آنگاه که خبر هلاکت معاویه و خلافت یزید به کوفه رسید و شیعیان از عدم پذیرش بیعت امام با یزید آگاهی یافتند و امام را در آستانه قیام و مبارزه با نظام اموی دیدند، در منزل سلیمان گرد هم آمدند و درباره آینده امت اسلامی چارهجویی کردند.
انتخاب منزل سلیمان به عنوان مرکز سازماندهی و اتاق فکر شیعه در این دوره، نشانه جایگاه والای سلیمان نزد شیعیان کوفه است و بر همین اساس نیز او بعدها به رهبری نهضت شیعی توابین برگزیده شد.
نکته قابل توجه آنکه سلیمان پیش از نگارش نامه و دعوت از امام، از شیعیان تعهد جدی میگیرد که امام را یاری کنند و به هیچ وجه او را تنها نگذارند. گرچه سلیمان، ضعف و سستی ایمان و عدم وفاداری کوفیان را پیشبینی میکرد، اما پیشبینی این امر چندان کار دشواری نبود، زیرا کوفیان سابقه بیوفایی و بدعهدی با امامان پیشین را درکارنامه سیاه خود داشتند.
از سران شیعه که نامشان در سرآغاز نامهها به امام حسین(ع) درج شده بود، تنها حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه توانستند یا خواستند که در کربلا حضور یابند، ولی سایر سران شیعه کوفه در کربلا غایب بودهاند.
دلایل زیادی وجود دارد که چرا دیگر سران شیعه به قافله امام حسین ع نرسیدند، اما یک سوال ایجاد می شود که چرا حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه توانستند برسند و دیگران نه!
برخی در زندان بودند و برخی عذر دیگری داشتند، بهشت و جهنم این افراد دست خداوند متعال است اما به نظر من هیچ کدام از این عذرها باعث نمی شود که به جهنم بروند. ولی بطور یقین از درجات آنها کاسته خواهد شد، که این برای سران شیعه بسیار سنگین است.
ممکن است سلیمان و سایر بزرگان شیعه از آغاز شکلگیری نهضت امام حسین(ع) و ورود مسلم بن عقیل به کوفه، در زندان عبیدالله بن زیاد گرفتار بودند. این احتمال گرچه معقول به نظر میرسد و سلیمان و یارانش را از هر گناهی تبرئه میکند، اما در هیچ یک از منابع اصیل تاریخی بر آن تأییدی نمیتوان یافت.
سخنان امام حسین (ع) در شب عاشورا :
حسین بن على علیهما السلام نزدیک غروب تاسوعا و پس از آنکه از طرف دشمن مهلت داده شد (و یا پس از نماز مغرب ) در میان افراد بنى هاشم و یاران خویش قرار گرفته این خطابه را ایراد نمود:
((خدا را به بهترین وجه ستایش کرده و در شداید و آسایش و رنج و رفاه مقابل نعمتهایش سپاسگزارم . خدایا! تو را مى ستایم که بر ما خاندان ، با نبوت ، کرامت بخشیدى و قرآن را به ما آموختى و به دین و آیین مان آشنا ساختى و بر ما گوش (حق شنو) و چشم (حق بین ) و قلب (روشن ) عطا فرموده اى و از گروه مشرک و خدانشناس قرار ندادى .
اما بعد: من اصحاب و یارانى بهتر از یاران خود ندیده ام و اهل بیت و خاندانى باوفاتر و صدیقتر از اهل بیت خود سراغ ندارم . خداوند به همه شما جزاى خیر دهد.
آنگاه فرمود: جدم رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم خبر داده بود که من به عراق فرا خوانده مى شوم و در محلى به نام ((عمورا)) و یا ((کربلا)) فرود آمده و در همانجا به شهادت مى رسم و اینک وقت این شهادت رسیده است به اعتقاد من همین فردا، دشمن جنگ خود را با ما آغاز خواهد نمود و حالا شما آزاد هستید و من بیعت خود را از شما برداشتم و به همه شما اجازه مى دهم که از این سیاهى شب استفاده کرده و هریک از شما دست یکى از افراد خانواده مرا بگیرد و به سوى آبادى و شهر خویش حرکت کند و جان خود را از مرگ نجات بخشد؛ زیرا این مردم فقط در تعقیب من هستند و اگر بر من دست بیابند با دیگران کارى نخواهند داشت ، خداوند به همه شما جزاى خیر و پاداش نیک عنایت کند)).
نقد امام معصوم باعث جا ماندن از قافله امام حسین ع می شود.
ولی از فیض شهادت در رکاب امام حسین ع در بزرگترین ، دلخراش ترین ، ماندگارترین ، عبرت آموز ترین و با فضیلت ترین حادثه کل تاریخ بشریت جا ماندند، و این برای بزرگان و سران شیعه دردناک و غیر قابل جبران محسوب می شود.
و این عاقبت و درس عبرتی برای ما می باشد که همچون فردی مانند سیلمان بن صدر بر اثر نقد امام معصوم ، خواسته و یا نا خواسته از غافله عشق جاماند و هرچه کرد دیگر به آن نرسید، حتی شهادت در برابر سپاه اموی !!!
پس اکر لباس پیغمبر را بر تن کردی و یا خود را محب اهل بیت (ع) می دانی مواظب باش که نقد امام معصوم تو را از قافله امام حسین (ع) و کشتی نجات او دور می کند.
انتهای متن/
برخی از مطالب از منبع: فصلنامه تاریخ در آئینه پژوهش شماره۲۰ اقتباس شده است .
نقد امام معصوم