خروج کاسر العین قبل از خروج سفیانی
طبق آمارها و نظر سنجی ها تعداد قابل توجهی از انسان ها منتظر ظهور منجی آخر الزمان هستند .
خروج کاسر العین نشانه خروج سفیانی می باشد ؟
حدیث خروج «کاسر العین» در صنعاء یمن
کد مطلب : ۹۶۰۹۱۸۰۱
حادثه کاسر العین در صنعاء، به عنوان نشانه ای منحصربفرد قبل از خروج سفیانی، مطرح می باشد؛ بدین معنا که شخصی در مقام ریاست در صنعاء، که از موقعیت خویش برکنار شده، قبل از سفیانی، در یمن، خروج می کند.
نشانههای ظهور از جذابترین و پرطرفدارترین بخشهای معارف مهدوی است. اختصاص بخش عمدهای از روایات مهدویت به این موضوع، بهترین گواه بر این مسئله است. این جذابیت از سویی باعث افزایش اقبال عمومی به این مسئله و در نتیجه اصل اندیشه مهدویت میشود، اما از سوی دیگر، افزون بر ایجاد زمینه مناسب برای ورود خرافات، طمع شیادان را برای جعل و تحریف روایات را، دو چندان میکند. از اینرو، نظر به فقدان پژوهشهای مستند در این زمینه، شایسته است با انجام تحقیقات مبتنی بر اصول و قواعد فهم حدیث و با جداسازی احادیث صحیح از ضعیف و مطالب مستند از غیرمستند، علاوه بر پالایش معارف مهدویت از خرافات، زمینههای سوءاستفاده از این موضوع نیز، از میان برداشته شود.
معرفی نشانه های حتمی ظهور
در احادیث و منابع حدیثی شیعه، برای هشت نشانه ظهور، تعبیر “محتوم” و حتمی به کار برده شده است که عبارتند از: سفیانی، یمانی، ندای آسمانی، قتل نفس زکیه، خسف بیداء، پدیدار شدن دستی در آسمان، طلوع خورشید از مغرب و اختلاف بنی فلان در عربستان.
اما در این میان، از پنج نشانه حتمی ظهور (یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، قتل نفس زکیه و خسف بیداء) به صورت ویژه و مستقل، سخن به میان آمده است. اهمیت این پنج نشانه را میتوان هم از تعدد و تکرار روایات مربوط به آنها و هم از جداسازی و بیان این نشانهها به شکل مستقل، دریافت.
شیخ صدوق در کتاب کمال الدین، از امام صادق علیهالسلام در حدیث معتبر نقل کرده است:
قَبْلَ قِیامِ الْقَائِمِ خَمْسُ عَلَامَاتٍ مَحْتُومَاتٍ الْیمَانِی وَ السُّفْیانِی وَ الصَّیحَهُ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیهِ وَ الْخَسْفُ بِالْبَیدَاء.
پیش از قیام قائم پنج نشانه حتمی است: یمانی، سفیانی، صحیه آسمانی، شهادت نفس زکیه و خسف بیداء.
و نیز مرحوم کلینی در کتاب الکافی، در حدیث معتبر، از امام صادق نقل کرده است:
خَمسُ عَلاماتٍ قَبلَ قِیامِ القائمِ الصَّیحَهُ وَ السَّفیانِیُّ وَ الخَسفُ وَ قَتلُ النَّفسِ الزَّکیَّه وَ الیَمانِیُِّ.
پیش از قیام قائم پنج علامت وجود خواهد داشت: ندای آسمانی، سفیانی، خسف و فرو رفتن (لشکر سفیانی) در زمین (بیداء)، شهادت نفس زکیه و یمانی.
خَمْسٌ قَبْلَ قِیَامِ الْقَائِمِ خُرُوجُ الْیَمَانِیِّ وَ السُّفْیَانِیِّ وَ الْمُنَادِی یُنَادِی مِنَ السَّمَاءِ وَ خَسْفُ الْبَیْدَاءِ وَ قَتْلُ النَّفْسِ الزَّکِیَّهِ.
پیش از قیام قائم پنج علامت وجود خواهد داشت: خروج یمانی، سفیانی، ندای آسمانی، خسف و فرو رفتن (لشکر سفیانی) در زمین (بیداء)، شهادت نفس زکیه.
این احادیث معتبر در کتاب الکافی کلینی و کتاب کمال الدین صدوق، و حدیث های مشابه و متعدد دیگر، دلالت بر این دارد که ظهور امام مهدی علیهالسلام، متوقف بر نشانه های حتمی است که باید به وقوع بپیوندد.
توضیح اینکه: طبق احادیث، ندای آسمانی، اشاره به این موضوع دارد که، شیعیان امام علی و پیرو مذهب اثنی عشری بر حق بوده و امام مهدی، از طرف خداوند متعال، برگزیده و فرستاده شده است و خروج سفیانی به عنوان پرچم ضلالت و دشمن اصلی امام عصر و قیام یمانی، به عنوان پرچم هدایت و ضرورت وجود قوا و لشکر جبهه حق برای نصرت و یاری امام مهدی، اشاره دارد و شهادت نفس زکیه به همراه قتل غلام بالمدینۀ، توسط نظامیان حکومت آل بنی فلان در عربستان که به طغیان حکومت و وجود حکومت ناصبی و دشمن اهل بیت در کشور حجاز در سال ظهور، اشاره میکند.خسف بیداء و فرو رفتن لشکر سفیانی که در جستجوی امام عصر میباشند، در منطقه بیداء (در بین مکه و مدینه)، نیز نشانگر صحت پیشگویی و صدق خبر غیبی پیامبر و بیانگر این است که حکومت جهانی امام مهدی، ادامه حکومت رسول الله و اتمام رسالت پیامبر اسلام، میباشد.
خروج کاسر العین
حدیث خروج “کاسر العین در صنعاء یمن”، حدیث بشارت آمیز در عصر ظهور
اشاره
از جمله حوادث قبل از خروج سفیانی، قیام و خروج شخص “کاسر العین در صنعاء یمن”، میباشد؛ در کتاب الغیبۀ نعمانی از امام صادق، نقل شده است:
ذُکِرَ عِنْدَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ السُّفْیَانِیُّ فَقَالَ أَنَّی یَخْرُجُ ذَلِکَ وَ لَمَّا یَخْرُجْ کَاسِرُ عَیْنَیْهِ بِصَنْعَاءَ.
نزد امام صادق، از سفیانی، سخن به میان آمد، امام صادق فرمودند: کجا و چگونه سفیانی خروج کرده است، در صورتی که کاسر عینیه، هنوز از صنعاء یمن، خروج نکرده است.
این روایت، که مضمون آن به خروج شخصی ملقب به “کاسر عینیه” از منطقه صنعاء یمن، تصریح دارد، بنظر میرسد، نیاز به دقت و بازنگری مجدد دارد؛ و احتمالات مختلفی در این حدیث، مطرح میباشد.
ابتدا معنای “لغوی” کاسر عینیه و نیز مراد از این وصف و “معنای” آن، بیان خواهد گردید و در ادامه وجوه و “احتمالات مختلف” در این حدیث مهدوی، ذکر خواهد شد.
خروج کاسر العین
معنای لغوی کاسر عینیه
کاسر عینیه در لغت، به شخصی اطلاق میشود که نگاه میکند، اما نگاه اش همچون نگاه کسی است که نعاس و خواب آلودگی بر او غلبه کرده است و پلک چشمانش به هم نزدیک است.
در کتاب الاستیعاب، آمده است:
«وکان زیاد [ابن أبیه] طویلاً جمیلاً یکسـر إحدی عینیه، وفی ذلک یقول الفرزدق للحجاج:
وقبلک ما أعییت کاسر عینه، زیاداً فلم تعلق علیَّ حبائلُه».
«زیاد (بن ابیه)، بلند قد و زیبا بود و یکی از چشمانش شکسته بود و در این باره، فرزدق به حجاج ثقفی گفت:
پیش از تو، من، زیاد چشم شکسته را به ستوه نیاوردم و از این رو در دام او نیفتادم»
و در کتاب الیعن، نیز آمده است:
«یقال: طَرْفَشَ، إذا نظر وکسر عینیه».
بنابراین، کاسر عینیه به این معناست که شخص در حالی که چشمانش تقریباً بسته شده، به اشیا مینگرد. و به اشخاصی که اینگونه هستند، در اصطلاح گفته میشود، پلک چشمشان شکسته است.
و اما این وصف (کاسر عینیه) در این حدیث مهدوی، اشاره به چه موضوعی دارد؟ محققین در این باره، چند احتمال مطرح کرده اند؛ اول اینکه، ممکن است شکستن چشم وی، یک حادثه مادی و مثلا در اثر وقوع حمله، چشم این شخص در صنعاء، معیوب گردد، احتمال دوم اینکه، این تعبیر، کنایه ای بوده و حاکی از این است که رفتار و عملی از این شخصیت سر زده که باعث خجل شدن آن شخص، و شدت قباحت عمل وی در افواه عمومی میشود و یا اینکه از موقعیت مهم خویش، طرد و برکنار شده و باعث فضاحت وی در افکار عمومی گردد. و این امر، نشان میدهد این شخص کاسر العین در صنعاء، شخصیت عادی نبوده، بلکه دارای مقام زعامت و وجاهت سیاسی و حکومتی در صنعاء میباشد.
البته این دو احتمال در تفسیر “کاسر عینیه بصنعاء”، نیز با هم جمع میشود؛ اما ارجح این است، که کسرالعین، معنوی بوده و کنایه ای باشد؛ کما اینکه در زبان عربی، نیز بیشتر چنین استعمال میشود:
وان الشخصیۀ کسیرۀ العین، تظهر فی الصنعاء قبل خروج السفیانی، وکسر العین، فیه إحتمالاته متعددۀ: فکسر العین تاره یکون مادیاً أی ان عدسه العین تتکسر نتیجه حدث ما، فتتحطم نتیجۀ لعمل أمنی أو عسکری فی حال الانفجار وغیره یتعرض له فی صنعاء وإما ان یکون معنویا ومجازیاً فقد یأتی بفعلۀ مما یکسر العین نتیجۀ لقباحته أو شناعته، وإما أن یطرد من مکانه فتنکسر عینه لذلک خجلا من الفضیحۀ. وکل ذلک یحصل قبل خروج السفیانی.
وإن الإشارۀ لمثل هذه الشخصیۀ بهذه الصورۀ لابد أن تکون فی مقام زعامۀ أو الرئاسۀ أو الوجاهۀ والحدیث عن صنعاء دون غیرها فیه دلاله علی مرکز الحکم؛ اذن الروایۀ تتحدث عن شخصیه قیادیه لها نفوذ والرئاسۀ فی صنعاء، وتکسر عینیه مادیاً بسبب أمنی أو عسکری فی حال الانفجار وغیره أو معنویاً یطرد من مکانه فتنکسر عینه لذلک خجلا من الفضیحۀ أو کلیهما. ثم یخرج فی صنعاء و هذا حدث قبل خروج السفیانی.
به عنوان مثال و برای “تقریب به ذهن”، علی عبدالله صالح، رئیس جمهور سابق یمن در پی جراحت ناشی از ترکش خمپاره یا بمب گذاری و حمله به مقر کاخ و قصر وی، ابتدا صورت و چشمان وی، دچار جراحت و آسیب های جدی شد (کسر العین مادی) و سپس به طور رسمی، از مقام زعامت و ریاست جمهوری یمن، نیز کنارگیری کرد و با خفت و ذلت، پذیرفت که زیر نظر حوثی ها، قرار گیرد (کسر العین معنوی). اما در کودتای خیانت آمیز، خروج این شخص کاسر العین در صنعاء، در نطفه خفه شد و پرونده این دیکتاتور و قاتل جمعیت کثیری از شیعیان زیدی، برای همیشه به اتمام رسید.
ناگفته پیدا است، هرچند دیدهبانی سیاسی و نظامی حوادث “کشورهای جغرافیای ظهور” در هر برهه ای از زمان، میتواند اهمیت استراتژیک و آینده پژوهانه مهدوی، داشته باشد؛ لکن مصداق واقعی و اصلی حدیث “کاسرالعین بصنعاء”، بر ما پوشیده است و ممکن است صدها سال دیگر، نیز مشابه چنین واقعه ای رخ دهد.
اما آنچه مهم است اینکه، خروج شخص “کاسر عینیه بصنعاء”، خبر روی کار آمدن قریب الوقوع حاکم آینده منطقه شام (سفیانی) در “عصر ظهور” که مورد حمایت مثلث “روم، یهود و خاندان آل فلان حاکم بر عربستان” و محور “غربی ـ عبری ـ عربی” است، را میدهد. اما اینکه فاصله بین خروج کاسر العین در صنعاء تا زمان خروج سفیانی، چه مقدار میباشد؟، دقیقا مشخص نیست.
خروج کاسر العین
احتمالات سه گانه در تفسیر کاسر عینیه بصنعاء
حال بعد از روشن شدن معنای لغوی کاسر عینیه و بیان دو احتمال درباره معنای این وصف در حدیث، نوبت به این میرسد که در تفسیر حدیث “کاسر عینیه بصنعاء”، چه احتمالاتی مطرح میباشد؟
از دیدگاه محققین و کارشناسان مهدوی، سه احتمال مهم، در این حدیث مطرح است؛ از جمله:
احتمال اول
۱. ضمیر در “عینیه”، به سفیانی برمیگردد و عبارت “کاسر عینیه”، وصف و لقب برای یمانی باشد، آنگاه ترجمه روایت، چنین میشود:
“چگونه است که می گوئید، سفیانی خروج کرده است اما هنوز شکننده چشمان او (سفیانی) یعنی یمانی، از صنعاء، خروج نکرده است؟”. در این فرض، ضمیر در “عینیه”، به سفیانی برمیگردد. بنابراین، کاسرالعین، شخص یمانی است. اما طبق این ترجمه، اشکالی مطرح میشود و آن اینکه: در این ترجمه، خروج یمانی، قبل از سفیانی، واقع شده است، در حالیکه طبق روایات متعدد، یمانی و سفیانی، همزمان خروج میکنند. مضاف بر اینکه، ضمیر به نزدیک ترین مرجع، برمیگردد.
احتمال دوم
۲. احتمال دیگر این است که ضمیر در “کاسر عینیه”، به خود یمانی برگردد. در این صورت به یکی از ویژگی های جسمی یمانی، اشاره شده است؛ آنگاه ترجمه حدیث، چنین است:
“چگونه می گوئید، سفیانی خروج کرده است در حالیکه هنوز، کاسر عینیه یعنی یمانی، از صنعاء و یمن، خروج نکرده است؟”
زیرا طبق روایت فوق الذکر، در نزد امام جعفر صادق، بحث خروج سفیانی، مطرح میشود و مخاطبین امام صادق، توهم و خیال میکنند که سفیانی در زمان امام صادق، خروج کرده است، اما امام صادق، با اعلام خروج نکردن کاسر العین یعنی یمانی از صنعاء، خط بطلانی بر توهم خروج سفیانی، کشیده و با تعیین شاخصی مهم، یعنی خروج سفیانی در کنار خروج یمانی، برای همیشه احتمالات دیگر را رد میکنند. لکن صرفنظر از اینکه در مکان خروج یمانی از یمن یا عراق بین محققین، اختلاف میباشد، اشکالی که بر احتمال دوم، وارد میشود، این است که در احادیث متعدد، به خروج همزمان سفیانی و یمانی، تصریح شده است؛ در حالیکه، طبق احتمال دوم، کاسر العین که همان یمانی باشد، قبل از سفیانی، خروج خواهد کرد. بنابراین، احتمال دوم، نیز تضعیف میشود.
احتمال سوم
۳. و نیز احتمال سوم این است، کاسر عینیه، شخصی غیر از یمانی است که قبل از سفیانی، از یمن و صنعاء، قیام میکند؛ و به عنوان یکی از حوادث قبل از خروج سفیانی، میباشد؛ و ضمیر در “عینیه” نیز به سفیانی و یمانی برنمیگردد؛ آنگاه ترجمه روایت چنین است:
“چگونه است که میگوئید سفیانی، خروج کرده در حالکیه شخصی به نام کاسر العین، از صنعاء یمن، (به عنوان یکی از نشانه های مهم قبل از خروج سفیانی، هنوز خروج نکرده است؟”.
در این فرض، کاسر عینیه در صنعاء، شخصی است غیر از یمانی و به عنوان یکی از حوادث قبل از خروج سفیانی، محسوب میشود. چرا که یمانی طبق روایات متعدد، همزمان با سفیانی، خروج خواهد کرد، در حالیکه این روایت به خروج کاسر العین، قبل از سفیانی اشاره دارد. بنابراین، کاسر العین، قطعا یمانی نیست و ضمیر موجود در کلمه “عینیه”، نیز به سفیانی برنمیگردد:
والروایه فی واقعها لا تشیر إلی الیمانی، غایه ما تشیر إلیه أن ثمه رجل یظهر قبل خروج السفیانی، وقد حمل بعض الباحثین علی إن هذا الرجل (کاسر العین) هو الیمانی، وهو تحمیل للروایه لما لا تحتمل، خاصه وإنها تتحدث عن خروجه قبل خروج السفیانی، بینما تتفق الروایات الصحیحه علی إن خروجهما متزامن. وبالنتیجه لا دلاله فیها علی إنه الیمانی. ولهذا فلا مجال لعد الروایه فی اثبات مکان الیمانی او علی الاقل لایمکن التعویل علیها للخروج الیمانی من الیمن برأی القاطع و أیا ما یکن فان الانصراف کاسر العین الی الیمانی، منعدم فی هذه الروایۀ.
خروج کاسر العین
البته درباره این احتمال سوم، دو تفسیر متفاوت، ارائه شده است:
الف. دیدگاه آقای کورانی
الف. برخی همچون آقای کورانی، اعتقاد دارند که کاسر العین، یکی از نشانه های قبل از خروج سفیانی، است که در خط و مسیر سفیانی، میباشد و کاسر عینیه، کنایه از این است که هرچند این فرد کاسر العین، در کشور یمن و صنعاء قیام خواهد کرد؛ اما به موفقیتی دست پیدا نمیکند و یا به مدت محدودی، حکومت خواهد کرد و بعد از کاسر العین، آنگاه یمانی، از صنعاء یمن، به عنوان پرچم هدایت، خروج خواهد کرد.
و چنین استدلال میکنند: اینکه امام صادق علیه السلام به خروج کاسر عینیه در صنعاء، قبل از سفیانی اشاره میکند و مطلبی در خصوص خروج کاسر عینیه قبل از یمانی به زبان نمیآورند، آن هم در حالی که سفیانی و یمانی در همزمان، خروج میکنند، اشاره به این مطلب دارد که کاسر عینیه در خط سفیانی است و در مقابل یمانی قرار دارد. همچنین، حدیث، اشاره به این مطلب دارد که کاسر عینیه، در یمن، موفق نمیشود یا اینکه مدت کمی حکومت میکند و سپس یمانی به عنوان پرچم هدایت از منطقه یمن قیام خواهد کرد:
جعل الإمام خروج کاسر عینه بصنعاء قبل السفیانی، ولم یجعله قبل الیمانی، مع أنهما فی وقت واحد، یشیر الی أنه فی خط السفیانی فی مقابل الیمانی. ویشیر الی أن کاسر عینه لاینج، أو یحکم قلیلاً.
ب. دیدگاه استاد جلال الدین علی الصغیر، دیدگاه منتخب
ب. اما برخی دیگر از محققین و کارشناسان، استاد جلال الدین علی الصغیر، معتقدند: کاسر العین، نه تنها بر یمانی، منطبق نیست و ضمیر نیز به سفیانی برنمیگردد، بلکه شواهدی نیز وجود ندارد که کاسر العین در خط سفیانی باشد؛ بلکه هیچ ارتباط، حمایت دوطرفه و علاقه ای بین سفیانی و کاسر العین، در حدیث برقرار نیست. و در این حدیث، تنها به وجود و خروج شخصی با لقب کاسر العین از صنعاء یمن، به عنوان یکی از حوادث مهم قبل از خروج سفیانی، اشاره شده است:
أنها لا تتعلق بالیمانی مطلقاً، وإنما تتعلق بحدث یحصل قبل السفیانی، والعجب لا ینقضی من اعتبار بعض الباحثین، هذا الرجل فی مقام الیمانی، لوضوح أن الیمانی یخرج بوقت متزامن مع خروج السفیانی، والروایه تصرح بخروج هذا الرجل قبل خروج السفیانی، فإذا کان خروجه قبل خروج السفیانی فکیف سیتوحد مع الیمانی الذی سیکون خروجه متزامنا مع خروج السفیانی کما هو مفاد الروایات؟؛ کما ان من الواضح أن هذا الرجل لا علاقه له بالسفیانی، فالضمیر فی کلمه: (عینیه) لا دلاله فیه علی عودتها للسفیانی، لأن القاعده حمل الضمیر علی الأقرب.
آیا ضمیر در عینیه، به سفیانی برمیگردد؟
حال، آیا ضمیر در “عینیه”، نیز به سفیانی، برمیگردد؟ آیا کاسر العین سفیانی خواهد بود یا این شخص، مسبب کسر العین خویش خواهد شد؟ به عبارت دیگر، آیا ضمیر در “عینیه”، به شخص کاسر العین، برمیگردد یا سفیانی؟
بعید است که ضمیر در “عینیه”، به سفیانی برگردد، زیرا این شخص کاسر العین، قبل از سفیانی خروج میکند؛ البته ممکن است، چنین مطرح شود که وی، در یمن باقی خواهد ماند تا اینکه، سفیانی در منطقه شام، خروج کند و آنگاه چشمان وی را خواهد شکست؛ لکن این احتمال ضعیف است، زیرا محدوده عملیات نظامی سفیانی، تنها در منطقه شام و عراق خواهد بود، و در احادیث “معتبر شیعی”، هیچ گونه فعالیت نظامی برای سفیانی در کشور یمن، ذکر نشده است. مضاف بر اینکه، ضمیر در عینیه، طبق قاعده به نزدیکترین مرجع، برمیگردد. بنابراین، کاسر عینیه، شخصی است که خود مسبب “کسر عین” خویش در صنعاء یمن قبل از خروج سفیانی، خواهد شد.
چرایی ارتباط حادثه کسر العین در صنعاء با خروج سفیانی در منطقه شام
حال ممکن است سوالی مطرح شود و آن اینکه: سفیانی، از منطقه شام، خروج خواهد کرد؛ از اینرو، چه ارتباطی بین سفیانی در دمشق سوریه و شخص کاسر العین در صنعاء یمن، خواهد بود؟ در حالیکه در احادیث، علامات و حوادث فراوانی، به عنوان نشانه هایی قبل از خروج سفیانی، ذکر شده است، چه حاجتی به بیان حادثه ای خارج از منطقه شام و سوریه، یعنی در صنعاء یمن، میباشد؟
پاسخ چنین است که: در تاریخ، ممکن است، افرادی، به نام سفیانی لقب گرفته باشند حتی احتمال اینکه در زمان امام صادق نیز افرادی به این وصف، توصیف میشدند و گاهی برای اصحاب حضرت، نیز امر مشتبه میشده است؛ اما امام صادق با بیان شاخصه ای متمایز و منحصربفرد همچون وقوع حادثه “کاسر العین در صنعاء”، که قبل از سفیانی و نشانه حتمی ظهور، میباشد، سفیانی قبل از ظهور امام مهدی، را از دیگر سفیانی های تاریخ، متمایز نموده اند:
فی مثل هذا النحو من الروایات، یجری تخصیص الاشاره الی الحدث؛ اذ ان عملیه کسر العین لوحدها یمکن ان تتکرر کثیرا فی المنطقه الواحده ولکن حینما تربط بسیاق من الاحداث فان هذا التکرار لن یکون هو المقصود وانما حادثه واحده منه هی المقصوده وهی التی تحصل قبل السفیانی، ونفس هذا الامر یتعلق بنفس السفیانی اذ یمکن ان یشار الی سفیانیین عبر التاریخ ولکن هنا وبدلاله الروایه سنقول ان السفیانی المراد هو الذی یسبقه حدث کسر العین بصنعاء.
از اینرو، حادثه خروج شخص زعیم و دارای مقام، کاسرالعین در صنعاء یمن که چشمان وی آسیب دیده و یا از مقام و ریاست خویش، طرد و برکنار شده، حادثه ای منحصربفرد قبل از خروج سفیانی خواهد بود.
منبع : سرویس دین مشرق
خروج کاسر العین
خروج کاسر العین
خروج کاسر العین
خروج کاسر العین
خروج کاسر العین
خروج کاسر العین
خروج کاسر العین
خروج کاسر العین
خروج کاسر العین